#پناهم_باش_پارت_29

ارش: که نسبتم باهات چیه اره؟ باشه خیلی زودنسبتم و باهات مشخص میکنم دختره ی سرتق
از حرص خوردنش یه لبخند روی لبم نشست خبیث شده بودم نشده بودم؟
میخای چطوری مشخص کنی؟
ارش: ایناش به خودم ربط داره راستی رفتی خونه از خودت عکس بگیر برام بفرس یه دوهفته یی میشه عکسی بهم ندادی
نخیر نمیدم مگه تو جز دوبار بهم عکس دادی ؟ منه خر بیشتراز پنجاه تا عکس برات فرستادم
ارش: دختر خوبی باش و اینقدمنو عصبانی نکن پسر که دیدن نداره دختران که دیدنین با این حرفش قهقه اش رفت هوا
یه بیشعور نثارش کردم گفتم
باید برم کاری نداری؟
ارش: سرت پایین به کسیم نخ نمیدی نگاه کسیم نمیکنی
واااای ارش اخه من ادم نخ دادن بودم تاالان ده تا دوس پسر داشتم
ارش: حالا هرچی.شوهر عمه ات میاد دنبالت ؟
نه سینا میاد
اررش: باز این گفت سیناسارا بفهمم پاشو از گیلمش دراز کرده یا تو از خط قرمزم رد شدی میکشمت
باشه بابا توام خداحافظ
قط کردن گوشی همانا و ذوق مرگ شدن من همانا این خوشحالیه زیاد خودمم نمیدونستم برای چیه برای غیرتی شدندش روی من یا اینکه قرار بود به زودی بهم بگه چه نقشی توی زندگیم داره
خدایا کاری کن اونم بهم بی میل نباشه
اخر هفته خیلی زود رسیدو با خداحافظی از عمه ومریم کنار سینا تو ماشین جاگرفتم دلم برای خونه، مامان وحتی پدرم خیلی تنگ شده بود دلم میخواست هرچه زودتر پیشه مامانم باشم ودستشو ببوسم بوی تنشو نفس بکشم .
باشنیدن اسمم از زبون سینا برگشتم بهش نگاه کردم من این مرد کنارمو خاهرانه میپرستیدم لبخندی که روی لبم بخاطر داشتنش جاخوش کرده بود بزرگتر شد و گفتم جانم؟
سینا :جونت بی بلا تو فکری؟
اره داشتم به تو فک میکردم.
سینا: به من؟
اهوم ،سینا؟
سینا:جانم
مرسی که هستی کنارم
سینا: خجالتم نده خانم در رکاب شما بودن لیاقت میخاد
با حرف اخرش یه چشمک دختر کش تحویلم داد.که رو گرفتم ازش و ایییییشی گفتم که شالمو از سرم کشیدو موهامو به هم ریخت
عه نکن دیونه اه ببین چیکار کردی؟ من موهاتو به هم بریزم خوشت میاد؟
سینا: شما جونم وبگیر من اگه گفتم چرا ؟
بی مزه ای گفتم و مشغول درست کردن شالم شدم که گفت
سینا: نمیخاد شالتو سر کنی داره تاریک میشه کسی نمیبینه که
با به یاد اوردن حرف ارش گفتم نه اینطوری راحت ترم.

romangram.com | @romangram_com