#اسوه_نجابت_پارت_174

- خیلی مردی! خداحافظ

- به امید دیدار

به سمت مریم میرم. دست آیلینو میگیرم:

- بریم خانم. خیلی کار داریم باید واسه ی تو و آیلین درخواست پاسپورت بدم که در اولین فرصت راهی آنتالیا بشیم. ولی یادت باشه که یه کیسه چشم هم با خودمون برداریم!

مریم نگاه متعجبش رو به صورتم میدوزه!

با خنده میگم:

- آخه با حضور آیلین باید جفت جفت چشمهامونو تقدیم کنیم به خدا !!!

هردو بلند بلند میخندیم و آیلین مرتب ازمون میپرسه

- به چی میخندید؟ به منم بگید دیگه!!!





پایان



romangram.com | @romangram_com