#اسوه_نجابت_پارت_15


مریم مکثی میکنه:

- نیاز نیست به فروشگاه بریم. اگه زحمتی نیست یک سر تا خونه ی من بریم تا وسایلمونو برداریم

- حتما! حتما! چرا زودتر نگفتی؟ فقط آدرس خونه رو بده تا بریم

- پونک.....

بعد از یکساعت گیر کردن تو ترافیک تهران به خونه ی مریم می رسیم.

از ماشین که پیاده میشیم مریم با دستش منو به یک آپارتمان سه طبقه ی قدیمی راهنمایی میکنه! اینجا خیلی با برجی که من میشینم فرق میکنه! ساختمون نشون میده که حداقل 20 سال ساخته!

وارد ساختمون میشیم.

مریم با صدای زیری میگه:

- طبقه سومه. ببخشید که آسانسور نداره!

- خواهش میکنم. شما جلوتر برید

رو به آیلین میکنم:

- بیا عزیزم بغلم. خسته میشی تا بالا بری.


romangram.com | @romangram_com