#استاد_جذاب_من_پارت_15

رهام رفت پایین و منم نشستم روی صندلی کامپیوترم و همینجوری به دک و دیوار اتاقم نگاه میکردم یه اتاق تقریبا کوچیک در اتاقم سفید بود و رنگ دیوارای اتاق هم سفید بود سمت راست یه تخت خواب صورتی بود که یه خرس بزرگ قهوه ای گوشه تخت بود سمت چپ قسمت پایین دقیقا پشت در یه کامپیوتر با میز مشکی بود چند قدم بالا تر یه بالکن بود از اونجا میتونستیم کوچه رو ببینیم جفت تخت خوابم یه کمد بزرگ سفید بود که بالاش یه آینه قدی بود میشد لوازم آرایشی رو بچینم پایینشم سه تا کشاب واسه لباسام داشت یه صندلی هم روبه روش بود یه قالی خوشگل عروسکی سفید و صورتی هم کف اتاق بود

#پارت۵

غرق تماشای اتاقم بودم که در زدن

دریا:اجازه هست

رها:بیا تو

دریا اومد داخل نشست روی تخت و گفت

دریا:جانم؟

بدون هیچ مقدمه ای گفتم

رها:دریا تاحالا عاشق شدی؟

با این حرفم دهنش باز موند و چشماش گرد شد

رها:خب بابا قیافشو ببین یه سوال پرسیدما

دریا:بریم پایین دیوونه

رها:نچ


romangram.com | @romangram_com