#نقاب_من_پارت_79


سوار ماشين شديم و او در حاليکه در را
مي بست ،پرسيد :

_حالا کجا مي خواي بري ؟

بيخيال به بيرون نگاه ميکردم ،گفتم :

_بريم عمارت ديويد ويد من .

يک دفعه با تعجب داد زد :

_کجا بريم ؟!

دستم را روي گوشم گذاشتم .

_چه خبرته !گوشم کر شد .خونه ديويد
ويدمن گفتم منو ببر .

با عصبانيتي که سعي ميکرد ،کنترلش کند ،گفت :

_لازم نکرده ،زود از ماشين پياده شو برو خونه

خيره نگاهش کردم .

_يعني منو نميبري !

لجوجانه جواب داد :

_نه ،معلومه که نه ،اصلا ميدوني دنيل کيه .

_پس منو نميبري ديگه؟
_معلومه که نه .
_باشه .
_اصلا بگو ببينم دنيل ميدونه ؟کجا
مي‌خواي بري.
_تو به دنيل چيکار داري .فقط بگو
ميري يا نه ؟

romangram.com | @romangram_com