#نقاب_من_پارت_154
سوييچ رو بغلم پرت کرد و گفت:
-دنيل اين عروسکو براي تو گرفته
با تعجب بهش نگاه کردم و گفتم:
-براي من ماشين گرفته؟
-اره بابا
با خوشحالي به طرف در رفتم يه شورولت کروت بدون سقف خيلي ناز به رنگ ابي پارک بود
با ديدن ماشين دهنم باز موند و به لورا گفتم:
-چي شده رئيس اينو برام گرفته
سوار ماشين شدم خيلي نرم بود کمر بند رو بستيم و راه افتاديم که گفت:
-بهش نگو ولي براي منت کشي واسه يه کار ديروزش برات خريده ولي به همه گفته که براي رفت و امد راحت تر توئه
ابروم بالا پريد و گفتم:
-اوه اوه کي ميره اين همه راهو
يه دفعه ياد يه موضوع مهمي افتادم و گفتم:
-لورا يه سوال ميپرسم درست جواب بده تو از رابطه ي من و سامي به برادرت چيزي گفتي؟
خودشو جمع و جور کرد و گفت:
-نه مگه بايد ميگفتم؟
همون جور که فرمون رو ميپيچوندم تا وارد بزرگراه بشيم گفتم:
-نه برعکس ميخواستم هيچي بهش نگي لورا هيچي نگو
-چرا چيزي شده؟
-نه چيزي نشده فقط ميخوام از يه چيزي مطمئن بشم هيچي نگو
تو ترافيک گير کرده بوديم و روم رو به طرف لورا برگردوندم و با جديت و تحکم گفتم:
romangram.com | @romangram_com