#نقاب_من_پارت_147
از جام بلند شدم تلو تلو خوران رفتم سمتش انگشت اشارمو سمتش گرفتم و کشيده گفتم:
-مگع تو انگ ه.ر.ز.گ.ي بهم نزدي؟ رفتم دروغتو تبديل به واقعيت کنم
عصبي دستامو گرفت و تکون داد و فرياد زد:
-تو چه غلطي کردي سونيا
دسمتو از دستش بيرون کشيدم و گفتم:
-اه ولم کن مگه خودت نبودي صبح اون حرفارو بهم زدي؟ يادته بار اول چي گفتم؟
بلند خنديدم و گفتم:
-بهت گفتم هر حرفي ميخواي بزني بزن هر چي ميخواي بگو من ادم صبوريم اما بهم اين تهمت رو نزن اما تو گوش نکردي
اکلي دوباره سکسکه کردم و گفتم:
-نميدونم شايد واقعا ه.ر.ز.م که تو همش ميخواي بهم بفهموني
نميدونم تو صورتم چي ديد اروم شد و با لحني که سعي داشت لکنتشو پنهون کنه گفت:
-سونيا عزيزم تو الان حالت خوب نيست بيا بريم خونه بعدا راجبش حرف ميزنيم
صداي داد سامي منو به طرفش کشوند و گفت:
-سونيا با تو هيچ جا نمياد به اندازه کافي حرسش دادي
دنيل گفت:
-من سونيا رو با خودم نيبرم اون با من قرار داد بسته بايد پيش من بمونه
سامي:- اون هيچ جا نمياد
دنيل با داد گفت:
-تو هيچ غلط.....
romangram.com | @romangram_com