نوشته: نفیسه نوروزی
یکی بود یکی نبود… سه تا دختر بودن که خیلی خیلی باهم صمیمی بودن اما… یکی از این دخترا یه غم بزرگ داشت. میپرسی چه غمی؟ کل خانوادش رو تو یه حادثه ی مشکوک از دست داد ولی… دختر قصه ی ما یه دختر معمولی نبود. به این راحتی هام از پا نمی افتاد. یه دختر شر و شیطون بود که خیلی ها از دستش آسایش نداشتن. دختر قصه ی ما بعد از چندسال تصمیم میگیره دلیل مرگ خانوادش رو پیدا کنه ولی توی این راه اتفاقای خیلی عجیبی واسش میافته. اتفاقاتی که هضمش واسه ی یه انسان معمولی خیلی سخته… شیطان قدرتمنده… هرچند بد، هرچند زشت و سیاه شکستش شاید غیرممکن باشه ولی با کمک الهه های پاکی زیاد مشکل نخواهد بود… #ملورین #عاشقانه #ترسناک #تخیلی
رمان های مشابه