#ملیسا_پارت_15
***
تا ساعت دو ظهر خواب بودم. سوسن جون با تهدید منو بیدار کرد. همین که بیدار شدم، ناهار و صبحونم رو یه جا لازانیا خوردم و بعد اون به اتاقم برگشتم. خیر سرم می خواستم فقط برای یه بارم که شده به درس و دانشگاهم برسم. همین که کیفم رو باز کردم، دفتر متین رو دیدم و بازش کردم. تو صفخه اول بزرگ نوشته بود: "به نام او" و زیرش با خط ریز نوشته بود: "خدایا این ترمم مثل ترم های پیش کمکم کن، من محتاج کمکتم." اوه اوه پس بگو چرا هر ترم شاگرد اول میشه. خب خدا جون از این کمکا به ما هم بکن. صفحات بعدی همه جزوه بود و خیلی تمیز و مرتب نوشته شده بود. سریع همه جزوش رو کپی گرفتم و دوباره داخل کیفم گذاشتم تا فراموشش نکنم. حالا وقت کشیدن یه نقشه درست و حسابی برای این آقا پسر بود.
مامان بدون در زدن وارد اتاقم شد و رو به من ایستاد.
- جونم مامانم؟
- مهلقا الان زنگ زد.
- خب بزنه، به من چه؟
- ملیسا مودب باش. گفت آرشام از تو خیلی خوشش اومده و خواسته بیشتر باهات آشنا بشه.
- مامان من دلت خوشه ها. پسره افسردگی داره، فکر کرده من دلقکم و فقط می تونم بخندونمش.
- بسه چرت نگو. اون برای بحث ازدواج می خواد باهات بیشتر آشنا بشه.
- اینا فیلمشه.
مامان که از این طرز جواب دادن من حسابی کفری شد داد زد:
- اَه، بسه. هر چی من می گم تو یه چیز دیگه می گی.
- عجب جمله ای گفتی، چیز!
- ملیسا به خدا اگه بخوای با آبروی من جلوی آرشام بازی کنی، من می دونم و تو.
- اوه، باشه بابا، چرا انقدر سرخ شدی؟ حالا انگار کی هست این آرشام خان. اصلا من به آبروی شما چی کار دارم؟
- همین که گفتم.
از اتاقم بیرون رفت و در رو محکم بست.
***
دم در کلاس منتظرش ایستادم. هنوز با شقایق کمی سر و سنگین بودم؛ اما به هر حال از امروز باید عملیات تور کردن بچه مثبت رو انجام می دادم. این رو خوب می دونستم که متین با همه پسرای دور و برم فرق داره. نمی شد با دادن یه شماره موبایل یا یه نخ دیگه منتظر واکنش ازش باشم.
- سلام.
متین بدون این که سرش را بالا بیاره جوابم رو داد.
- آقا متین من چند جای جزوتون مشکل داشتم، میشه راهنماییم کنید؟
نگاهی به ساعتش کرد و گفت:
- بعد از کلاس بعدی ربع ساعت وقت اضافه دارم.
دلم می خواست خفش کنم. واسه من زمان تعیین می کنه. من، منی که پسرا واسه دادن یه لحظه قرار ملاقات باهاشون خودشون رو می کشن. نفس عمیقی کشیدم تا خشمم را کنترل کنم.
- خیلی خب بعد از کلاس می بینمتون.
@romangram_com