#مدال_خورشید_پارت_40

ـ خب، اون مدال سنگی ساخته شد؛ درست زمانی که دیوها می خواستن حمله کنن، پادشاه کل قبایل حقیقی در اون زمان، یعنی فرهاد، مدال رو درست کرد تا با کمک اون دیوها رو بیرون کنن.

پارسا دستش را زیر چانه اش گذاشت و با آرامش پرسید:« حالا چه جور مدالیه؟ »

ـ اون مدال، چهار بخش داره؛ آب، خاک، آتش و باد. وقتی هر چهار بخش اون فعال بشن، میشه باهاش تمام عناصر طبیعت رو کنترل کرد. فرهاد اون رو ساخت و تمام ده قبیله رو باهم متحد کرد و این طوری بود که دیوها شکست خوردن. مدال مقدس ترین شئ برای قبایل حقیقیه. چون فقط به خاطر اونه که قبایل حقیقی زنده و سر پان. و با کمک قدرت اونه که دنیای ما پا برجاست، ما توسط انسانها دیده نمی شیم و دیوها هم نمی تونن وارد دنیای شما بشن. اگه اون مدال به دست دیوها بیفته دیوها وارد دنیای انسان ها میشن و دیگه... کل انسان هارو نابود می کنن و یا به بردگی می برن.

لیلی که تا آن زمان سکوت کرده بود، گفت:« خب پس عصا چیه؟ » ارباب سپهر جواب داد:« عصا نسبت به مدال 2500 ساله ی ما، خیلی جدیده. من اونو به عنوان جایگزین مدال بعد از دزدیده شدنش ساختم... »

رامین ناگهان پرید و فریاد زد:« مدال رو دزدیدن؟ کیا؟! »

ارباب آه کشید؛ گفت:« پنجاه و چهار سال پیش، دیوهای کل آسیا با هم متحد شدن و به ما حمله کردن. ما هم نتونستیم مقاومت کنیم و مدال رو از دست دادیم. دیوها مدال رو بردن؛ اون موقع از شانس خوب ما مدال خالی بود.

رامین پرسید:« یعنی چی که خالی بود؟ »

ـ چهار قسمت مدال باید از آب دریاچه ی حیات، آتش کوه آذر، خاک طلایی کویر و بادی که در لابلای درخت سیب نقره ای می پیچه، پُر بشه. تمام قبایل هم باید دستشون روی مدال گذاشته بشه و وفاداری شونو اعلام کنن. بعد از گرفتن چهار عنصر و ده سوگند وفاداری، مدال کار می کنه.

خنده ای کوتاه کرد و گفت:« ولی دیوهای احمق اینو نمی دونن. به خاطر همین، وقتی دیدن کار نمی کنه، در سرزمین ممنوعه پنهانش کردن. »

لیلی پرسید:« اونجا دیگه کجاست؟ »

ـ سرزمینی که بخشی از سرزمین ما بود، ولی دیوها روی اون طلسم ضد پری گذاشتن. یعنی هر پری که بخواد وارد اون جا بشه، در جا می میره. و از بخت بد ما، مدال رو اونجا پنهان کردن.

romangram.com | @romangram_com