#من_تو_او_دیگری_پارت_2



مانند انسان های مسخ شده که در خلسه ی درویشانه فرو رفته اند بی توجه به زمان ومکان به رو به رو خیره شده بود وفکر میکرد چطور باید از دست بعداز ظهر سگی برنامه ریزی شده ی افسانه در امان بماند.

در عین بیچارگی و درماندگی فکر میکرد خودش باید برای خودش تصمیم بگیرد نه دیگران...

با صدای بوق بوق اتومبیل عقبی با همان سرعت چهل به رانندگی اش ادامه میداد. از خلسه بیرون امده بود.

دویست و شش نقره ای کنارش امد وگفت: برو سوار ماشین لباس شویی شو ...

با چشمهایی تنگ شده در جواب این طعنه با حرص گفت: اتفاقا گواهی نامه ی اونم دارم...

و با همان سرعت به راهش ادامه داد وشیشه را بالا کشید و صدای ضبطش را بلند کرد تا تکه و طعنه های مرد مزاحم را نشنود.

سرعتش را بیشتر کرد...

همراه با اهنگ همخوانی میکرد ... عینک پلیس سیاه سفیدش را به چشم زد.





It’s been so long that I haven’t seen your face

خیلی وقته که صورتت رو ندیدم

Im tryna be strong

دارم سعی می کنم که قوی باشم

But the strength I have is washing away

ولی قوام رو دارم از دست میدم

It wont be long before i get you by my side

طولی نمیکشه که پیش من خواهی بود

And just hold you, tease you, squeeze you till

و ب*غ*لت می کن، اذیتت می کنم، میفشارمت تا

I was fill all my mind

تمام ذهنم رو پر کنه

I wanna make up right now now now

میخوام همین الان تصمیم بگیرم


romangram.com | @romangram_com