#مامورین_پر_دردسر_پارت_96

به دستبند تو جعبه نگاه کردم همونی بود که دست اون نوزاد یا همون دریا بود

با صدای مامان به خودم اومدم درحالی که رنگش پریده بود بهم

نگاه میکرد میترسیدم حرفی بزنم و همه چی نابود شه میترسیدم از

زنگ خطری که تو سرم روشن شده بود میترسیدم خیلی میترسیدم

با من من گفتم:این....این عکسا ی یعنی چی ؟

ساکت بود
صدام و بلند کردم:میگم یعنیییی چیییی؟؟؟؟

با چشمای اشکی بهم نگاه کرد :ستاره ..عزیزم .....گوش کن

شمرده شمرده با صدای کنترل شده گفتم:توضیح ....میخوام .....الان

....بگو که اونی که فکر میکنم نیست بگوووو دریا تواین عکس

romangram.com | @romangram_com