#مامورین_پر_دردسر_پارت_94


سرشو تکون داد مامان همراهم اومد رفتیم تو اتاق اخری طبقه بالا که حکم انبارو داشت

قبلش لباسامو عوض کردم و رفتم پیشش

مامان رفت تو کارتون ها رو ببینه منم رفتم توکمدارو گشتم
ولی خبری توش نبود

رفتم سمت کارتون های ته کمد و اوردمش بیرون

چند تا البوم بود خوشحال از پیدا کردنش درشون اوردم ولی توجهم

به جعبه ته کارتون جلب شد
یه جعبه قهوه ای که شکل و ساختار قشنگی داشت برش داشتم


درشو باز کردم یه پاکت ،یه گردنبند،یه دستبند پلاستیکیو


romangram.com | @romangram_com