#مامورین_پر_دردسر_پارت_65
تا شیش بعد از ظهر طول کشید تا سارا بیاد واطلاعات و بده
امشب کاری از دستمون بر نمی اومد باید با رییس هماهنگ میکردیم
ولی خب از شانس خوبمون یه جلسه داشتن و سه روزی رو تو سازمان نبود
مسئولیت سازمان و امضاها با من و باراد و اشکان بود
رفتم تا از اطلاعات کپی بگیرم دم دستگاه وایساده بودم
که باران اومد کنارم:چیکار باید بکنیم؟
:مجبوریم وایسیم تا رییس برگرده
-خب شما سه تا که هستین
:ما که نمیتونیم خودسرانه تصمیم بگیریم خصوصا اینکه الان رفتیم زیر فشار کارای سازمان
romangram.com | @romangram_com