#مامورین_پر_دردسر_پارت_47


تا شب سرگرم نوشتن گزارش عملیات شدم وقتی به خودم اومدم که ساعت نه شب شده بود

کش و قوسی به بدنم دادم و برگه هارو گذاشتم تو پوشه

و با دو تا فایلی که ضبط کرده
بودم دستم گرفتم و رفتم سمت

اتاق رییس خودش نبود برای همین پوشه رو گذاشتم رو میزش

و خواستم برم که چشمم خورد به لب تابش صفحه اش روشن بود

رفتم تو پوشه هاش همش پرونده های سازمان بود رفتم تو عکسا

یکم زدم جلو با دیدن عکس رو صفحه نمایش بازم اون حس لعنتی اومد سراغم

کینه،انتقام،نفرت زدم جلو یه فایل ویدیویی بود پلیش کردم


romangram.com | @romangram_com