رمان مامورین پر دردسر

#مامورین_پر_دردسر_پارت_34

نیما تک خنده ای کرد و ادامه داد:خوب کوچولوعه دیگه

با صدای دریا به سمتش چرخیدم قرمز شده بود ولی با این حال

گفت:منم دریام ۲۳سالمه اینم
که خواهرم ستارست۲۷و تموم کرده

از لحن حرصیش هم متعجب شده بودم هم خندم گرفته بود خانم به اینکه نیما از شایلین گفنه بود حسودی کرده بود

حال رومو برگردوندم که چشم تو چشم شدم با اشکان

اشکان)
به اون دختره که اسمش دریا بود نگاه کردم چشمای مشکی ابرو های

کمونی پوست گندمی رو به سفید و داغ و لب های متناسب بی اختیار چشمام رفت
رو ستاره کسی که ......
اولین چیزی که تو صورتش جذبت میکرد چشمای درشته ابی


romangram.com | @romangram_com