رمان مامورین پر دردسر

#مامورین_پر_دردسر_پارت_106


سر دوربرگردون دور زدم و ساعت شیس رسیدم دم خونه

دیگه ماشینو تو پارکینگ نبردم
رفتم طبقه بالا کسی بیرون نبود رفتم تو اتاق

با دیدن دریا که رو تختم خوابش برده بود با تعجب بهش خیره شدم

رفتم نزدیک تر موهاشو نوازش کردم و اروم پیشونیشوب*و*سیدم

لباسامو برداشتم و رفتم تو حموم
زیر دوش فکر کردم به همه چی اینکه

از الان دیگه دریا تو خطر نمیوفته بخاطر من ولی باید یجوری اینو به دشمنام هم میفهموندم

و چی بهتر از تست دی ان ای
لباسامو پوشیدم و رفتم سمت کمد
یه مانتو مشکی برداشتم با شلوار راسته مشکی و روسری مشکی

romangram.com | @romangram_com