#خیس_مثل_باران_پارت_55


بعد گونشو بوسیدو شب بخیر گفت....

وقتی از ساکش مطمئن شد دوباره با خودش همه چیو مرور کرد که چیزی جا نمونه،مسواک،حوله،شامپو،شلوار،مایو....

متوجه نگاه بغض دار گیتی شد رفت سمتش و بغلش کرد

__آبجی ساعت 5 صبحه چرا تو بیداری؟

_گیسو دلم برات شور میزنه تو کی رفتی مسافرت آخه؟

__خب بزار واسه اولین بار برم شمال که بعدا شوور کردم بهم نخنده دیگه خنگه

گیتی وسط گریه خندید و گفت:

_شوهر ندیده ی دیونه فقط مواظب خودت باشو سالم برگرد

__ توام مواظب خودت باش به آرتان جونم سلام برسون

_گیسسسسسوووووووووو

__جان گیسو؟

_ مواظب باش

__چشم

صدای زنگ گوشیش بلند شد؛تماسو وصل کرد

__بله

نازنین:_بیا دمه در

__اوکی

تماسو قطع کرد و رو به گیتی گفت:


romangram.com | @romangram_com