#خیس_مثل_باران_پارت_42

__ چیزی نمیخوای سفارش بدم؟

_نخیر دیدی که داشتم ناهارمو میخوردم

__معذرت میخوام الان میگم گارسون برات بیاره

مهلت جواب به گیسو ندادو گارسونو صدا زد

_بفرمایید

__دو تا پیتزا مخصوص با تمام مخلفات

_چشم

سامان با عشق خیره شد تو چشمای گیسو، گیسو کلافه شدو گفت:

__نمیخوای حرف بزنی

_ چرا چرا....گیسو میشه بدونم چرا؟

__چی چرا؟

_من الان 1 ساله دارم التماست میکنم با من ازدواج کنی تو هر دفعه جواب منفی میدی کیارشم که راضیه پس چرا جواب رد میدی؟ مشکلت با من چیه؟

__ اشتباه نکن سامان مشکل تو نیستی مشکل منم

_ یعنی چی؟

__ خب من همیشه تورو مثل داداشم میدونستم از بچگی و نمیتونم همسرت بشم

_ یعنی هیچ حسی به من نداری؟

__ نه سامان

سامان با چشمایی که اشک توش حلقه زده بود گفت:

_تا اخر عمر منتظرت میمونم

romangram.com | @romangram_com