#خیس_مثل_باران_پارت_27
__این پسره که پیشت نشسته بود اسمش عرفانه؟
__آره عرفان پسر داییمه چطور؟
__اوممم شمارشو میخواستم..
سهیل دستاش شل شد جدی نگاهش کرد و با یه اخم غلیظ گفت:
__ ازش خوشت اومده؟
__نه نه!!!
(((غصه که میخوری غم تو چشات...
میمونه تو که یادت نمیاد....
آخه زندگی دست منو تو که نیست....
به خدا ما مثله برگیم تو دستای باد....
میبینمت مثله یه تیکه یخ شدی....
دوس نداری منو دیگه بگو...
چشمامو نگاه کن چی تو چشمامه؟؟؟ حرفی که اون داره میگه بگو...
زخم رو دلم میزنی یه نفس...نمیبینی عذابمو این روزا وصله قلبه و با تو خوبه حاله دلت....
دله من به درک بشه ماله دلت...
نمیتونم برم این عشق زوریه...عشق دیوونه ها اینطوریه...
romangram.com | @romangram_com