#خیس_مثل_باران_پارت_24
و با چشم غره به آراد نگاه کرد؛ آراد کلافه پوفی کردو روشو کرد اونطرف
غزل رو به سهیل گفت:
_میشه اسمتونو بدونم؟
سهیل خندید و گفت:
_ بله میشه سهیل هستم، سهیل کیانی
_ نخند عزیزم مسواک گرونه
سهیل این دفعه با صدای بلند خندید...
آراد زیره لب گفت: خاک بر سره دختر ندیدتون..
غزل:_ شما چیزی گفتی؟
آراد: نخیر
همون لحظه لیندا با یه آرایش غلیظ و تیپه افتضاح اومد پیشه آراد نشست دستشو کرد تو موهاشو گفت:
_ آراد عزیز دلم کی اومدی
آراد پوفی کردو روشو کرد اونطرف
غزل:_ دوس دخترتونه آراد جاااان (جانو غلیظ گفت)
لیندا فرصت صحبت به آراد ندادو با نفرت زل زد تو چشمای غزلو گفت:
_بله من لیندا هستم لیندا تهرانی، نامزد و دختر عموی آراد
غزل:_ خوشبختم بهم میاید! و زیره لب گفت:
_ دو تا عقده ای
سهیل رو به غزل گفت: افتخار رقص میدی خانوم خوشگل؟
romangram.com | @romangram_com