#خواستگاری_یا_انتخاب_پارت_43
جون شهره اگه خیلی چشمت گرفت تش، بی خیالش شیم!
« شهره با همون حالت جواب می ده »
نه تو نمیري! مبارك باشه، مفت چنگت!
فریبا : می گم اصلا بیا تو بگیرش! بی تعارف می گم والا!
شهره : فداي مرام ت! تو بگیریش انگار من گرفتم! چه فرقی می کنه؟
« سه تایی می زنن زیر خنده و فریبا می گه »
22 دقیقه. / ساعتا تونو میزون کنین. ساعت 15
« همه تنظیم می کنن »
فریبا : عملیات، فردا راس ساعت 8 صبح شروع می شه.
« بعد دستش رو می اره جلو و می گه »
به امید پیروزي!
همه دخترا دست راست شونو می ارن جلو و میذارن رو همدیگه . همه دستا ظریف و »
لاك زده، انگشتر و دستبند. بعد نوبت دست چپ می شه. به حالت علامت اتحاد. بعد فریبا
می زنه زیر خنده و با یه دستش، مجکم کی زنه رو آخرین دست ! مثل نون ببر کباب بیار
« ! که صاحب دست یه جیغ می کشه و شروع می کنن به بازي و می خندن
بیرون داخل یه پژو
شهره پشت فرمون نشسته و فریباو مریمم، یکی جلو و یکی عقب نشستن . ماشین در »
« حال حرکته که یه مرتبه فریبا می گه
romangram.com | @romangram_com