#خواستگاری_یا_انتخاب_پارت_14

« بعد با حالت ناز و ادا، مثل دخترا خودشو لوس می کنه و می گه »
دلم می خواد به سن شوهر که رسیدم و عقدم کردن، وقتی آقامون می آد خونه، از همون
دم صدا کنه ...
« یه دفعه صداشو کلفت می کنه و داد می زنه و می گه »
عشرت! عشرت! کجایی ضعیفه؟!
« دوباره صداشو نازك می کنه و با عشوه می گه »
منم بوئم تو حیاط و داد بزنم و بگم: اینجا عبس آقا( عباس آقا) خسته نباشین.
« شایان داره نگاهش می کنه و می زنه زیر خنده »
زهر مار! تایپ کن اینایی که گفتم! »: فریبرز
شایان : این چرت و پرتا چیه می گی؟
فریبرز : تو تایپ کن!
شایان : منتظره! چی جوابش رو بدم؟
فربرز : بهش بگو برو گم شو بی سلیقه ي اکبیري!
« شایان می خنده و یه لحظه مانیتور رو نگاه می کنه و وباره می خنده و می گه »
ببین چه خبر شد! همه پسرا می خوان باهات حرف بزنن!
فریبرز : بنویس چه خبرتونه ندید بدید آ ! اول نوبت بگیرین , بعد یکی یکی بیان تو
!CHAT Room
شایان : خجالت بکش فریبرز!

romangram.com | @romangram_com