رمان کلکل شش نفره

#کلکل_شش_نفره__پارت_77


بعد از خوردن یه چای داغ رفتم کپه بذارم که از خستگی مردم

از زبون ارام:

رسیدیم به هتل و ارمینا رفت ماشینو پس بده من و ترانه هم رفتیم تو لابی نشستیم .

ترانه_میگمااا ارام

_هوووم؟

ترانه_سه تا کافی سفارش بدم؟ دلم خواست

ارمینا_ای تک خورا چی دلتون خواست بدونه من؟

ترانه_عه اومدی؟

هیچی بابا کافی میخوری سفارش بدم؟

ارمینا_اووومممم بد نیس اره

ترانه_ارام میری دوربینو از بالا بیاری چند تا عکس بگیریم؟

ارام_نه باو کی حال داره

ارمینا_خو ترانه که بخواد بره با اسانسور نمیتونه

3 ساعت باید با پله بره و بیاد

صبح شده .

منم که همین الان تازه ماشینو تحویل دادم اومدم خب گمشو برو بیار دیگه خبرت

_خیلی بیشورین دیگه منم مث شما خستم

romangram.com | @romangram_com