#کلکل_شش_نفره__پارت_72
همینجوری که داشتم ملتِ خوشحال رو نگاه می کردم چِشَم خورد به یه اکیپ دختر و پسر
اه اه چه دخترای چسبی پیدا میشنا
کم مونده پسره رو ببلعه
ارام_ارمینا بریم ترانه گرفت بلیط رو
_بریم
ترانه_پییییش به سوی هیجاااااننن
بعد از کلی معطلی توی صف ترن هوایی که خیلیم طاقت فرسا بود
بلاخره نوبت ما شد که بریییم
بعد از بستن کمربند ها و سفارش های مسئول ترن بلاخره حرکت کرررد
به معنای واقعی کلمه عاااالی بووود البته اگه جیغای دختره کناریم میذاشت
ترانه که فقط دست میزد و میخندید
خیلی باحال بود ناموسن
کم کم سرعتش کم شد و وایساد و ماهم بعد از باز کردن کمربندامون اومدیم پایین
ارام_وااااااای پشمکککککککککک من پشمک میخوووواااااممممم
_کوووووووووششش
ارام_اوناهاش اونجا بریم بخوریم؟
_ارههههههه
romangram.com | @romangram_com