#کلکل_شش_نفره__پارت_60


پووووف برم که اینم اعصاب مصاب نداره میزنه لهم میکنه

خوراکیامو جمع کردم و رفتم سمت هتل...

_سیلوم ارمینا خانوم واااارد میشود

یهو دیدم ارام دستاشو زده به کمرش و با مگس کش عین خون اشاما منو نگاه میکنه

_یا خدا. یا ابوالفضل ارامی جوووونم چیزی شده؟؟؟

ترانه از اتاق اومد بیرون و با دیدن وضعیت ما غش کرررررد حالا بخند کی نخند

ارام_کجا بودی تو؟

خوراکیا رو اوردم بالا و جلو چشمش تکون دادم..

_اینجا

ارام_چرا اینقد دیر کردی؟

_داستان داره برات تعریف میکنم حالا میشه اون مگس کشه عزیز رو بزاری زمین؟

ارام اومد یه چیزی بگه که ترانه خیلی ماهرانه مگس کش رو از دستش در اورد و گفت:

ترانه_اقا ول کنین دیگه اه میگم گشنتون نیست شما؟

_عااااخ چراااا

ارام_پس من زنگ میزنم برامون غذا بیارن چی میخورین؟

ترانه_امممم من برگ میخوام

_منم که طبق معمول جوجه

romangram.com | @romangram_com