#کلکل_شش_نفره__پارت_14
یهو دیدم ارام دستاشو زده به کمرش و با مگس کش عین خون اشاما منو نگاه میکنه
_یا خدا. یا ابوالفضل ارامی جوووونم چیزی شده؟؟؟
ترانه از اتاق اومد بیرون و با دیدن وضعیت ما غش کرررررد حالا بخند کی نخند
ارام_کجا بودی تو؟
خوراکیا رو اوردم بالا و جلو چشمش تکون دادم..
_اینجا
ارام_چرا اینقد دیر کردی؟
_داستان داره برات تعریف میکنم حالا میشه اون مگس کشه عزیز رو بزاری زمین؟
ارام اومد یه چیزی بگه که ترانه خیلی ماهرانه مگس کش رو از دستش در اورد و گفت:
ترانه_اقا ول کنین دیگه اه میگم گشنتون نیست شما؟
_عااااخ چراااا
ارام_پس من زنگ میزنم برامون غذا بیارن چی میخورین؟
ترانه_امممم من برگ میخوام
_منم که طبق معمول جوجه
_اوکی منم مرغ میخورم
ارام رفت زنگ بزنه و ترانه هم رو کاناپه ی جلوی تی وی ولو شد منم رفتم لباسامو عوض کنم تا غذا بیاد......
از زبون امیر:
romangram.com | @romangram_com