#جنگ_میان_هم_خون_پارت_77
جک (پادشاه گرگینهها) با شوخی گفت:
_ پس بهتره ناتالی فرار کنه.
همگی چشم چرخوندن و "بیمزهای" نثارش کردن.
با خونسردی گفتم:
_ ویلیام، سوفیا و جایدن ( پادشاه ومپایر ها) شما فردا با من میایید.
مایکل سریع گفت:
_ منم میام.
اخمی کردم و خواستم چیزی بگم که دایانا (الهه دانش) گفت:
_ بهتره مایکل هم بیاد؛ چون اون میتونه روحها رو تشخیص بده و اگه هندریک روحش حاضر به رفتن به سرزمین ارواح نبود، اون رو برگردونه.
پوفی کشیدم و کلافه لب زدم:
_ باشه.
و از سالن سریع خارج شدم. به اتاق تجهیزات رفتم و درش رو باز کردم؛ توی این اتاق کلی وسیله هست که به درد جنگ میخوره.
romangram.com | @romangram_com