#جادوگران_بی_هویت_(جلد_اول)_پارت_195
واسه ضيافت کلي به خودم رسيدم
يه لباس بلند مدل ماهي از حرير سرمه اي تن کردمو موهامو بافتمو ساده انداختم روي دوشم
يه ذره هم رژلب زدم اووونم واسه اولين بار خخخ والا راست ميگما اخه من همش تو کوه وبيابونم وقت اين کارارو ندارم که
خلاصه از اتاق زدم بيرون و تارا خانم خرامان خرامان عين بوقلمون به سمت سالن ميرفت
يه لباس نارنجي کوتاهم پوشيده بود واون لنگاي لاغرشو به نمايش گذاشته بود
تنه اي حوالش کردمو رفتم توي سالن چشام عين توپ بولينگ گرد شدن اصلا باور نمکردم صحنه ي جلوم درست باشه
راويار کنار بنديک ايستاده بودو هردو پچ پچ ميکردنو ميخنديدن اقا راويار يه تيپ اسپرت محشر زده بود برخلاف ضيافت هاي قبل
بلوز استين بلند اسپورت خاکي رنگ شلوار کتون خاکي با کالج عجيب توچشم بود بااون موهاي کج وماوجش
بنديک هم يک دست مشکي پوشيده بود که هارموني خاصي با رنگ پوستش داشت يه کروات قرمز تيره هم زده بود
خلاصه دوتا جيگر جلو روم بودن ومن در انتخاب ترديد داشتم خخخخ
تارا عين عنکبوت رفت چسبيد به راويار باز اداي عق زدن در اوردم که اتفاقا راويار ديدو يه نيشخند زد اومدم پشتمو بکنم بهش که تالاپي پرت شدم تو بغل يه کي
سرمو بالا اوردمو نگاهم قفل نگاه راهيل شد اب دهنمو قورت دادم اومدم برم اونور که مچ دستمو گرفت وگفت:
به عنوان مهمان اختصاصي به تو نياز دارم واس راهنمايي
اه لعنتي نميزاره برم پي کارما
برگشتمو ديدم اوف بنديک و راويار عين برج زهر مار دارن نگاهم ميکنن
خخخخ خب عشقا حالا که فک ميکنم ميبينم يه دور رقص با راهيل اشکالي که نداره داره؟؟؟؟!!!
اونشب من کلي راويار رو حرص دادم البته بنديک هم حرص ميخورد وچندباري مجبورم کرد برم بتمرگم سرجام
romangram.com | @romangram_com