#این_مرد_امشب_میمیرد_پارت_83


_ اينجا چه غلطى ميكنى؟

_ كار

_ بى هماهنگى من اين چه غلطى بود كردى؟

_ فيتيله جمعه تعطيله ، جمعه خودمه دوست دارم بيام اينجا ، اينم تو قرار داده؟

_ تو قصد كردى آبرو منو ببرى آره؟

_ من حتى نميدونستم شما اينجا مياى چه ربط به آبرو داره

_ منشى خصوصى من اينجا لاى اين همه مرد خودشو به نمايش ميزاره اين فاجعه است

_ كار كه آر نيست حقوق خوبى بهم ميده اينجورى راحت تر بدهيتو ميدم رئيس



دندان هايش از حرص روى هم فشره شده بود و حس ميكردم فكش در حال شكستن است ، اگر آنقدر در چشم نبود مسلما تكه بزرگه ام گوشم بود و معين عجيب حفظ آبرو ميكرد ، تمام مدت تمرين سعى كردم نگاهش نكنم و از نگاه سنگينش فرار كنم آخرين بار كه ديده بودمش در رينگ با آخرين قدرت به كيسه بكس كه فكر ميكنم در تصوراتش من بودم با قدرت فجيح مشت ميكوبيد

تمرين كه تمام شد در حال نفس گيرى حس كردم كسى از پشت نزديكم ميشود و باز طبق غريزه و اصول آموزشى ام بى اختيار گارد گرفتم ضربه كه قرار بود به گردنم بخورد را مهار كردم و با پايم به شكمش كوبيدم تازه به خودم آمدم كه يكى از همان پسرهاى جوان ساعات اول حضورم در باشگاه است دستش را به شكمش گرفته بود

_ نه آفر



ين خوشم اومد بلوف نيستى معلومه كمربند مشكيت قلابى نيست

_ پسر تو ديوانه اى از پشت يهو حمله ميكنى؟!

_ ١ شرط بندى بود كه با رفيقام بسته بودم متاسفانه باختم سرعت عكس العملت خيلى بالاست

_ الان حالت خوبه؟

_ اين ضربه ها پژمانو از پا نميندازه خانم

romangram.com | @romangram_com