#این_مرد_امشب_میمیرد_پارت_67


نزديكم شد و گفت:

_ عليك سلام

سر به زير گفتم؛

_ ببخشيد رئيس سلام

چشمهايش را ريز كرد و گفت : _ چه وقته خوابه؟! مگه شما تنبيه نشدى ؟ فرستادمت خونه كه كارتو انجام بدى؟

_ چشم رئيييس

ميدانستم اين رئيس گفتن ها خارج شركت كلافه اش ميكرد ولى از بس غد بود اعتراض نميكرد



_ بهترى؟

( به تو چه آخه)

_ جز بازوم جاييم درد نميكنه

( بزار يادش بيوفته صبح چه جورى بازومو له كرد)

_ اون كه بايد درد كنه تا يادت بمونه دفعه بد اون مدلى نرى سر كار

_ بله حق با شماست رئيس



صندلى ميز تحريرم را برداشت و روبه رويم گزاشت و نشست

_ من از دوربينا بايد بفهمم قضيه دعوا چى بوده دختر؟

_ شما اجازه دادى اين گاو وحشى حرف بزنه ؟

romangram.com | @romangram_com