#حکم_دل_پارت_193


منو به سمت خودش کشید... خندیدم و گفتم:

راست می گم دیگه... اون از خرید کردنت از پوپک! این از دوستی با مزایات!

بهراد خندید. اخم کردم... گفتم: بایدم بخندی!

و جاممو پر کردم ... یه خرده تو دهنم نگهش داشتم وبعد اروم اروم قورتش دادم.

بهرادم داشت به من نگاه میکرد.

کمی دیگه برای خودم ریختم.

بهراد لبخندی زد و جامشو به جامم زد وگفت:به سلامتی...

لبخندی زدم و یه نفس همزمان باهم سرکشیدیم.

اروم زیرگوشم زمزمه کرد:بازم میخوری؟

بدم نمیومد...

یه کم دیگه برام ریخت و باز یه نفس همزمان سرکشیدیم.

یخرده داغ شده بودم.

بهراد اروم دستشو روی شونه ام گذاشت و بی مقدمه گفت: می یای برقصیم؟

گوشمو تیز کردم و به آهنگی که داشت پخش میشد گوش کردم:

You've got me and I could not defend it

romangram.com | @romangram_com