#حجاب_من_پارت_93
_قشنگه؟
مریم_ آره خیلی قشنگه
برداشتمش قشنگ همه ی زیر و بم کولرو دید زدیم و وقتی خوشمون اومد دوتا ازش خریدیم و اومدیم بیرون
یه راست رفتیم لوازم التحریر چندتا خودکار و مداد نُکی هم گرفتیم
_ خب لباس هم که داریم. دیگه چیزی نمونده؟
مریم_نه تموم شد
_ پس بریم یه چیزی بخوریم
هردو همزمان_ ذرت مکزیکی
_بدو بریم که ذرت خونم کم شده
با خنده رفتیم داخل کافی شاپی که همیشه میریم آخه اونجا ذرتم دارن
تا سفارشمونو بیارن حرف زدیمو از دانشجو شدن ذوق مرگ شدیم
تا خوردنمون تموم بشه ساعت 7 شد
حساب کردیم اومدیم بیرون
زنگ زدم آژانس دوباره بیاد دنبالمون
romangram.com | @romangram_com