#هستی_من_باش_پارت_40


همون موقع بود که سامان یه مشت حواله ی صورتش کرد. اون قدر بد زد که سپهر پخش زمین شد. اوه اوه.

زن گفت:

ـ سپهر می گه زنش هست. خجالت بکش پاشو بریم.

سپهر که به خاطر مشت هول کرده بود گفت:

ـ اگه زنت هست چطور اون روز با یه مرد رفت تو خونه؟

جــان؟! این همه ی آمار من و داره. کی رو می گه اصلا؟ آهان عرفان رو می گه چند روز پیش اومد بهم یه سر زد و رفت. سامان که انگار شوکه شده بود گفت:

ـ به تو ربطی نداره عوضی. گمشو از جلو چشمم دور شو.

ـ چیه؟ چی شد؟ دیدی خواهرت هست.

سامان با داد بلند گفت:

ـ گمشـــــــو!

زن گفت:

ـ سپهر می گه زنش هست پاشو بریم.

سامان من و هول داد تو و خودش هم پشت سرم اومد تو. خیلی عصبانی بود.

ـ اون پسرِ کی بود؟


romangram.com | @romangram_com