#هر_اشتباهی_عشق_نیست_پارت_85
مغزش هنگ كرده ؟!
چيزيش نشده باشه...
- آني؟
نگاش رو از روي منو بر نمي داشت
گارسون خندش گرفته بود
با يه اخم كم رنگ نگاش كردم كه خندش رو قورت داد...
با صداي بلندتري صداش كردم كه دو سه تا ميز اونورتر برگشتن نگام كردن
نگران شده بودم ...
- بله ؟ ...آهان منو ... من ترجيح مي دم غذاي دريايي بخورم ... سوپ صدف چطوره؟
- خوبه ... سوپ صدف لطفا با دو پرس كباب شاه ميگو
گارسون تا كمر خم شد منو رو گرفت و ...
موسيقي در حال پخش بود و آني سعي مي كرد مثله هميشه نگاش رو ازم بدزده... الان بهترين موقعيت بود واسه شروع
اما دست و پام مال خودم نبود من با اون همه اعتماد به نفس ،جلوي اين دختر كه مي رسيدم دست و پام رو گم مي كردم
romangram.com | @romangram_com