#هر_اشتباهی_عشق_نیست_پارت_29
يهو تصميم گرفتم برم قالي شوئي علي آقا رو ببينم و يه خورده فضولي كنم
مسيرم رو عوض كردم به آدرسي كه توي كارت نوشته شده بود يه تاكسي گرفتم و بيست دقيقه اي رسيدم به پاساژ يه پاساژ بزرگ كه مشخص بود از اون پاساژ باحالا بود شيك و مدرن
مغازه آقا رو پيدا كردم ديدم نشسته پشت ميزش و حساب كتاب مي كنه
با يك كت شلوار يه دست سفيد بوي عطرش عوض شده بود يه بوي شيرين از همون بوهائي كه خودم عاشقش بودم
رفتم تو متوجه نشد يه تقه زدم به در كه سرش رو بالا كرد و هاج و واج خشكش زد يه دو ميني ساكت بود ديدم جواب نميده كه دوباره بلند تر سلام گفتم
اينبار لبخندي كوتاه زد و
- سلام سورپرايز مي كني ؟!
- كار بدي كردم ؟!
romangram.com | @romangram_com