#هر_اشتباهی_عشق_نیست_پارت_115

تو حال و هواي خودم بودم ...

دستام كاملا مي لرزيد و چش آني كه به لرزش دستاي من افتاد تقلاش كم شد ...

دستش رو بردم سمت صورتم و بوش كردم ...

قلبم توي سينه بيتابي مي كرد چشم به جاده بود اما جاده رو نمي ديدم ...

چپ چپ نگاش كردم

- از روي شال هم ممنوعه؟!!!

اخم كرد سمتم و محكم گفت

- آره

خوشم اومد اگر اين برخورد رو نمي كرد آني من نبود ... !!!

- دل من اين وسط چي ميشه ...

مرتب سعي داشت دستش رو بكشه و اخماش در هم بود

دستش رو رها كردم طاقت اخماش رو نداشتم ... خيلي محكم و قاطع توپيد روم

romangram.com | @romangram_com