#هر_اشتباهی_عشق_نیست_پارت_107
- ميشه دوباره بگي ...
- چي رو ؟
- همون جملت رو سلام و ...
خندم گرفت ... الهي ...
دلم لرزيد ... انگار يكي ديگه از آجراي دلم رو شكست و بيشتر خودش رو جا كرد ...
آرومتر از قبل گفتم :
- سلام آقا دكتر ناصري ؟ خوبيد ؟...
يه قدم اومد جلو ...
مي خواستم برم عقب كه شالم رو محكم گرفت ... چشاش رو بست ... آروم زير لب گفت
خواهش مي كنم فقط سه ثانيه مي خوام بوت كنم ... فقط بو...
داشت دلم رو بي تاب مي كرد ... قلبم نامنظم مي زد ... شرمم اومد ... سرم رو انداختم پايين و بي حركت موندم ...
چشام رو بسته بودم ... ديدم ساكته چشام رو باز كردم ... ديدم گوشه چشاي بستش خيسه ...
romangram.com | @romangram_com