#هر_دو_باختیم__پارت_72
اصلا به من چه؟
انگشت به دندون گرفت: اِ اِ اِ... خجالتم نکشیا!! مثل این که تو ادرسو دادیا!
با حالت طلب کاری گفتم: دادم که دادم... حالا کی گفته قراره تابش جونتون بفهمه من دادم؟
ترانه سری از روی تأسف تکون داد و گفت: انقدر داری برای اذیت کردن این پسره تلاش می کنی که اصلا به اطرافت توجه نداری.
با این تعریفایی که تو از مهناز کردی من بعید می دونم بتونه چیزی رو پنهون.
البته مطمئنم انقدر ناشیه که همین امشب می ره اونجا... و اگرم بره تابش خر نیست که.. خب می فهمه کار تو بوده.
کمی تو فکر فرو رفتم. خودمم خوب می دونستم حق با ترانس... هر چقدر تابش باهوش و زیرکه مهناز خنگه..
" مطمئنا این موضوع کار می ده دستم.
" عجب کاری کردما!
" ولی اخه راه دیگه برای اذیت کردن تابش نبود!
" شایدم بود و من زیاده روی کردم!!
ترانه- چیه؟ داری به کاری که کردی فکر می کنی؟
romangram.com | @romangram_com