#هر_دو_باختیم__پارت_126
بازم فقط زد رو شونم.. با حرص به طرفش برگشتم و گفتم: چیه چته؟
با چشم و ابرو به روی میز اشاره کرد. سرمو چرخودنم و یه بار میزو از نظر گذروندم. نفهمیدم چی توجهشو جلب کرده!!
همزمان با تکون دادن سرم گفتم: چی دیدی؟
باز دوباره فقط چشم ابرو اومد.. این بار با تأیید بیشتری ابروش رو به یه سمتی خاص حرکت داد.
بازم چیزی نفهمیدم این بار عصبانیت گفتم: اه.. مگه لالی.. خب حرف بزن!
یه دفعه نفسشو پر صدا داد بیرون و گفت: اخیش... داشتم خفه می شدم.. حرف نزدن برای من عین نفس نکشیدن می مونه.
- می شه بگی این دلقک بازیا چیه در میاری؟
- کدوم دلقک بازی؟ تو خودت گفتی حرف نزن.
- اون به کنار.. چشم و ابروهات دیگه چی بود؟
- اهان... خیلی خنگیا!! منظورم گوشی بابا بود.
یه نگاه به گوشی انداختم و دوباره به ترنم نگاه کردم.
- خب!
romangram.com | @romangram_com