#گودبای_تهران_پارت_66
اومد بره که بی صبر گفتم: وایسا ، کمکم کن بلند شم
ی لبخند پیروز زد
کمکم کرد بلند شدم ، رفتم حموم ی دوش گرفتم شاید از دردام کم شه
تموم پشتم زخم شده بود
پاهمم همه کبود
وقتی اومدم بیرون ساعت ۲ بعد از ظهر بود
ی تونیک قرمز قشنگ با شلوار مشکی پوشیدم ی شال مشکیم انداختم دور گردنم
موهامو خشک کردم بالا بستم
به سختی از اتاق اومدم ، داشتم اروم اروم از پله ها می اومدم پایین
ثریاو سیاوش نشسته بودن رو مبلو تلوزیون میدیدن
سیاوش سرشو اورد بالا و با رضایت براندازم کرد!
وقتی رسیدم به پایین پله با لجبازی گفتم: گشنمه
سیاوش: ثریا زنگ بزن واسه نازنین غذا سفارش بده
romangram.com | @romangram_com