#گودبای_تهران_پارت_145

همراهش از پله ها رفتیم بالاو وارد ی سالن شدیم که تا چشم کار میکرد لباس عروسای رنگارنگ داشت

دختره گفت: میتونید از همشون دیدن کنید هرکدوم پسندید بگید بهم تا واستون امادش کنم اینجا خیاط حاضرم داریم

نازنین: ممنونم

دختره مارو تنها گذاشت

نازنین با دقت لباسارو نگاه میکرد

من این مدل خریدا زیاد واسم جذاب نبود فقط دنبالش میرفتم

لباس عروسای زیادی دیدیم

دم یکی وایساد گفت: این خوشگله؟

گفتم: من اینطوری نمیتونم نظر بدم باید تو تنت ببینم اگه خودت پسندیدی ی جورایی پس برو پرو کن ببینیم‌چ مدلیه

+باشه

نازنین دختره رو صدا کردو دختره ام سایز مناسبو اورد

نازنین رفت تو اتاق پرو

منم‌نشستم رو ی چهارپایه


romangram.com | @romangram_com