#گناه_من_رسوایی_نیست_پارت_30
حرفاش ادامه میداد
- ازبس گریه کردی که ازحال رفته بودی چرااینکاراروباخودت میکنی میخوای چی روثابت کنی این اتفاقاچه بخوای چه نخوای افتاده بااین کاراتم فقط
داری خودتوعذاب میدی وگرنه چیزی عوض نمیشه
- بابغض شدیدی که داشتم فقط تونستم بگم سخته به خداسخته
اگه میتونستم وگریه هام مجال میدادفریادمیزدم پندم نده درکم کن منی رودرک کن که همه چی موازدست دادم دلتنگم دلتنگ روزای گذشتم دلتنگ
دختربودنم دلتنگ حتی درس خوندنم که یه روزی ازش متنفربودم دلتنگ خونواده ای که هیجده سال باهاشون زندگی کرده بودم خوب وبدرابطه مهم
نبودنسبتای این رابطه مهم بودکه هممون ازیه خون وخانواده بودیم دلتگ بچه ای که قراربودبه زودی به این دنیاپابزاره بدون اسم پدرتوشناسنامش
قراربودانگ کس وناکس بشنوه بدترازاینامگه وجودداشت امازبانم بنداومده بودمثل اکثروقتایی که قدرت کلامم به صفرمیرسید
انگار تارااینبارعمق دردم وازنگام خونده بودومیدونست واسه دردای من التیام بخشی وجودنداره که دیگه سکوت کردسکوت تارامنودوباره منوتودنیای
خودم غرق کرده بوداما صدای بازشدن درمنوازدنیای تلخم بیرون کشید
خانم دکتربایکی ازپرستارااومدن داخل اتاق
- به به مامان کوچولوی نازماحالش چطوره چی کارکردی باخودت مامانی به فکرخودت نیستی به فکرنی نی ت باش مامان اخمونمیخوای یه
لبخندبزنی یه وقت نپرسی من کیم وچی کارم اون حرف میزدومن بابی حوصلگی فقط گوش میدادم
- خب مهم نیست چه بخوای چه نخوای من خودموبهت معرفی میکنم من هما ستوده ام ومتخصص زنان وزایمان توهمین بیمارستانم کارمیکنم
درضمن خودمم مث خودت قراره بزودی مامان شم
وقتی این حرف وزدنگام روشکمش خیره موندبرامدگیش نشون میدادکه بارداره اما واسه من هنوزم خیلی مشخص نبودانگارخانم دکترمتوجه شده بود
دارم به چی فک میکنم
- نگران نباش عزیزم واسه بعضیاپیش میادکه جنین درماههای اولیه رشدچندانی نداره بعداون شروع به رشدبیشتری میکنه واین بیشتربه دلیل استیل
بدنی فرده حالام بهترهرچی زودتراماده شی بریم واسه سونوگرافی ببینیم قراریه اقاکوچولووارداین جامعه بشه یایه خانم کوچولوالبته اگه خوش
شانس باشی وجنسیت بچه مشخص باشه ، باوجوددستگاههای به روزما ، امامعمولا"ماه چهارم به بعدتشخیص درست داده میشه ، وتوام که
هنوززوده برات
شانس ... بااین حرفش یه پوزخندگوشه لبام میشینه.الان یابعدمهم نیست..
خانم واقاش چه فرقی میکنه ازهرجنسی باشه قرارنیست زندگیش قشنگ شه ازکجامعلوم فرداپس فردابهم اعتراض نکنه که چرامنوبدنیااوردی
اصلاًچی میتونم ازگذشته بهش بگم.حرفاموچقدرباورمیکرد ، نتیجه دادگاه چی قراربودباشه ... چی قراربودتغییرکنه
تاراسعی داشت کمکم کنه پشت سردکترحرکت کنیم.بی هدف همراهیش میکنم.حالم دست خودم نیست احساس میکنم دیگه جونی توبدنم نیست
بغض بدی راه گلوم وسدکرده که جرات سربازشدن نداشت نیازدلم ، یه جا ، خالی ازادماش بود.جایی که بشه فریادزدانقدرفریادبزنم که خالی شم
romangram.com | @romangram_com