#غرور_و_عشق_و_غیرت_پارت_61

-خواهش میکنم از این به بعد حواستون وجمع کنید ، اگه چونتون میخورد تو دهنم
داغون میشدم، بعد یک نگاهی با خنده به من کرد و چشمکی زد بعد گوشه پانچومو
کشید:
-بریم عزیزم
دختره مثل ماست وا رفت اول با تعجب بعد با عصبانیت من و نگاه کرد ، زیر لب
فحشی داد و با قدمای بلند به سمت دوستش رفت.
همون طور که داشتم به دختره که حالا به دوستاش رسیده بود نگاه میکردم صدای
پسره رو شنیدم:
-تموم شد؟ برگشتم طرفش:
-چی؟
-میگم تموم شد همچین مالیم نبودا همه جاش عملی بود ، گونش ، لباش و بینیش .
خندیدم: - چقدر دقیق بررسیش کردین لبخندی زد: -خوبه نیم ساعت روم بودا
باهاش هم قدم شدم

-خیلی دوست داشتم دوباره ببینمتون ، اولین دیدارمون زیاد قشنگ نبود . هر وقت
یاد قیافتون میفتم دوست دارم بلند بخندم.
-کسی جلوتون ونگرفته بخندین
یکدفعه برگشت طرفم یک ابروش و داد بالا و گفت : چه حاضر جواب راستی
اسمتون چیه ؟
بهش نگاه کردم: -چه فرقی برای شما میکنه؟
لبخندی زد و گفت : باشه پس من صدات میکنم فاطی کماندو با تعجب برگشتم
طرفش وقتی دید ایستادم بهم نگاه کرد ، خندید:
-وقتی تعجب میکنی قیافت خیلی جالب میشه
سرفه ای کردم و اخمام و توهم کشیدم چه معنی داره یک دفعه انقدر خودمونی
میشه پررووو -میدونین واسه چی میگم فاطی کماندو؟
شونه هام بالا انداختم که یعن دونستن یا ندونستنش واسم فرقی نمیکنه
-واسه اینکه سر به زنگا رسیدی ، آخه دختر خوب دو دقیقه دیرتر میرسیدی چی
میشد ؟ از دور وامیستادی یک فیلم مثبت 81میدیدی دیگه..
وقتی دید عین گیجا نگاش میکنم خندید و:

romangram.com | @romangram_com