#غرور_و_عشق_و_غیرت_پارت_38

بالاتر از لبم خط لب بکشم ، رژمات مسی مایع رو هم رو لبم زدم و نگاهی تو آینه به
خودم انداختم یک بوس واسه خودم فرستادم ، 6قدم مونده بود از در
خارج شم یادم اومد ساعت ننداختم برگشتم جلو آینه ساعت ویگورم که مامیم و
بابام واسه تولدم خریده بود که بنده استیل مشکی داشت دور صفحه مشکیش
نگین کار شده بود و دخترونش کرده بود ، انداختم ، یک انگشتر نقره که حلقه بود و
دورش چند ردیف نگین ریز میخورد و انگشت وسطم کردم . گونه مامانم و بوسیدم ،
نازنین کلاس داشت وگرنه میبردمش باخودم ) خواهرم و میگم(
ریموت و زدم در درحال باز شدن بود ماشین و استارت زدم دنده رو عوض کردم دستم
و پشت صندلی کناریم گذاشتم و عقب رفتم یکدفعه یک ماشین با سرعت از پشتم
رد شد اگه یک لحظه دیر تر ترمز گرفته بودم الان ماشین خوشگلم داغون شده بود

یاد آرتام افتادم حرفی که واسه اوراقی بهش زدم و در آخر پولی که پرت کردم طرفش ،
از یاد آوری اون موقع بدنم گر گرفت .
دستم و به سمت ضبط دراز کردم و پلی کردم:
تو رو باگریه میبوسم این اشکا از سر غم نیست تو دنیام هیچ آغوشی واسم انقدر
محکم نیست بهت وابسته تر میشم
) پام و بیشتر رو گاز فشار دادم ، دنده رو عوض کردم( داری میشی همه دنیام از این
روزای تکراری فقط احساست و میخوام چقدر بی مرز نزدیکیم چه حالیممممممم
من این لحظه
نمیشه باور این انگار یک دیوونگی محض
) تو چراغ قرمز بودم 6دقیقه با خونه هستی فاصله داشتم اس زدم بیا پایین( چقدر
بی مرز نزدیکیم، چه حالیم من این لحظه نمیشه باور این انگار یک دیوونگی محض
همه دلواپسی ما تو آغوش تو میپوسه
ببین لبام چه با احساس داره لبات و میبوسههههههه
)چراغ سبز شد ، با سرعت پیچیدم دم خونه هستی پام و محکم رو ترمز زدم که
صدای جیغ لاستیکا در اومد ( تو رو با گریه میبوسم همه دنیام عوض میشه کنارم
باشی تو قلبم نه آشوب نه تشویشه چقدر بی مرز نزدیکیم چه حالیم من این لحظه
نمیشه باور این انگار یک دیوونگی محض
) هستی در خونش و بست با دو اومد سوار ماشین شد:

romangram.com | @romangram_com