#گشت_ارشاد_پارت_71
شايسته:منو ببر خونه ي رها لطفا
کامي:ناراحت شدي عزيزم ؟
شايسته نيش خندي زد و گفت:نه چرا بايد ناراحت بشه بالاخره بين منو و شما دموکراسي و ازادي بيان
ولي ته دلش مطمئن بود که دلش ميخواد سر به تن کامي نباشه
جلوي خونه ي رها پياده شد و داخل رفت و رها درو براش باز کرد و اونم با اخم هاي گره خورده رو مبل ولو شد
رها :سلام اخمالو چته باز مثل يه حيوان عزيز شدي ؟
شايسته:سلام زهر مار با اون دوست معرفي کردنت گند زد تو حالا ما رفت
رها خنديد و گفت:چي شده باز؟
شايسته:پسره ي پرو تو چشم من نگاه ميکنه و با زبون بي زبوني ميگه :من واسه ازدواج دنبال تو نيستم
رها زير خنده زد و تقريبا رو مبل ولو شد
romangram.com | @romangram_com