#گندم_پارت_94

-شکرخدابه خیرگذشت!

کامیار-آره الحمدالله خداخیلی بهش رحم کرد ببخشین خانم پرستار این نسخه رو کجاباید بپیچم؟

پرستار-هرداروخانه که باشه!

کامیار-آخه ماتواین محله غریبیم نمی شه شمایه تک پا لطف کنین وبیاین به مادواخونه رونشون بدین؟

پرستار-آخه من الان شیفتم!

کامیار-خب ماها صبرمی کنیم هروقت شیفتتون تموم شد تشریف بیارین.

پرستار-پس مریضتون چی میشه؟

کامیار-گوربابای مریضمونم کرده،فعلاکه حالش خوبه!

خنده م گرفت خانم پرستارم خندید وگفت:

-آخه شیفت من صبح ساعت 9تموم میشه!

کامیار-خب بشه دیگه چیزی به صبح نمونده که الان ساعت2بعداز نصفه شبه تاچشم بهم بزنیم شده 9صبح این یه خرده روهم صبرمیکنیم چه عیبی داره؟

اومدم یه چیزی بهش بگم وازجام بلندبشم که به زورمنوخوابوند روتخت وگفت:

-بخواب!تومجروحی مثلا!

-بذاربریم خونه اخه!


romangram.com | @romangram_com