#فقط_من_فقط_تو_پارت_80
-چیزی شده؟
بابا گفت:
-نه..آرمین خونه اجاره کرده و فردا داره با آنا از اینجا میره..
رو به آرمین گفتم:
-چرا؟اینجا راحت نیستید؟
-نه..آخه بالاخره باید می رفتیم..نمیشه که تا آخر اینجا باشیم
مامان با بغض گفت:
-چرا نشه؟
آرمین رفت کنار مامان و دستشو گرفت و گفت:
-خاله جون..خونه همین نزدیکی هاس..قول میدم هر روز میایم پیشتون...
مامان روشو برگردوند که آنا هم رفت کنارش و دوتاشون هی براش دلیل و برهان میاوردن برای این کارشون...زیاد برام مهم نبود..درکشون می کردم..خب میخوان برای خودشون زندگی کنن...
romangram.com | @romangram_com