#فقط_من_فقط_تو_پارت_57

- شيدا بهم زنگ بزن كارت دارم.

- مگه من شارژ مفت دارم به تو زنگ بزنم؟!

- مثل اين كه يادت رفته نوبت تو هستا

تازه يادم اومد اه بخشكي شانس بايد بگم مهراب برام شارژ بخره اين جوري ورشكست ميشم. من والهه قرار گذاشته بوديم نوبتي بهم بزنگي تا انصاف رعايت شه البته هر وقت اون زنگ مي زد من يه ساعت حرف مي زدم اما نوبت خودم كه مي شه بعد از دو دقيقه به بهانه ي اين كه خط نمي داد يا شارژ گوشيم تموم شد يا هزار و يك بهانه ي ديگه كه براي بچه بد اموزي داره مي پيچوندم! بالاخره با اكراه بهش زنگ زدم.

- الو شيدا چرا اين قدر طولش دي. اه نا اميدم كردي گفتم شايد به هول قوه ي الهي يه سفر به اون دنيا كردي من از دستت راحت شدم.

- هه هه هه خيال كردي من تا تو رو با كفن سفيد نبينم اون دنيا برو نيستم.

-حتي سياحتي هم نمي ري؟ مفتيه ها

- نه تو برو بيا خاطره هات رو برام تعريف كن

- خب حالا زنگ زدم بگم قرار فردا رو كه يادت نرفته؟

- خوب كه گفتي اصلا يادم نبود

- در الزايمر داشتن تو كه شكي نيست.

- هه هه هه... خب حالا به ترابي هم بگو بيادا اون از من بدتره

romangram.com | @romangram_com