#فقط_من_فقط_تو_پارت_197

دلم می لرزید. قلبم ریتم تندی گرفته بود. تو بدنم خون گرم می چرخید. یه حس شیرین تو رگهام جاری شده بود. یه حس قشنگ که از نگاه ها و کلام و شعر آرتین سرچشمه گرفته بود.

عاشق این آهنگ بودم. عاشق این شعر.

یادمه تو یه نقدی که در باره این فیلم بود گفته بودن که خواننده اش این آهنگ و برای فیلمی خونده که توش دختره به خاطر حاملگیش و مادر شدنش وارد یه فصل جدیدی از زندگیش شده بود و می خواست اون و نشون بده.

یعنی آرتینم وارد یه فصل جدیدی از زندگیش شده؟

مطمئنن قرار نیست که پدر بشه و این و الان برای بچه اش بخونه. اونم وقتی که اینجوری نگاه هامون تو هم قفل شده .... یعنی ممکنه که این آهنگ و برای تولد احساس جدیدش خونده باشه ؟؟؟؟ احساسی که تازه بهش رسیده ..... احساسش نسبت به من ؟؟؟؟

و من .... اگه واقعا" این جوری باشه من چی کار می کنم؟؟؟؟ احساس من چیه ؟؟؟؟ من چه حسی به آرتین دارم ؟؟؟؟؟

یه صدایی تو ذهنم پیچید و فریاد کشید ....

تو خودت می دونی شیدا ... باورش کن ....

نه ... نه ... نمی تونستم ... شاید من اشتباه می کردم و آرتین هیچ حسی بهم نداشت ... اگه احساسمو قبول کنم و بعدا" بفهمم احساس آرتین . بد فهمیدم داغون میشم ... من تا حالا دل به کسی نبستم ... نمی خوام بشکنم ... نمی خوام ....

آهنگ تموم شد. جمعیت منفجر شد. صدای دست و تشویق بلند شد. باورم نمیشد این همه آدم انقدر از صدای ساز و آواز آرتین به وجد اومده باشن و خوششون اومده باشه. آدمهایی که حتی زبون این خواننده رو هم نمی فهمیدن و شاید حتی یک کلمه هم از آهنگش و درک نکرده بودن.

اما حسی که پشت کلمات این آهنگ بود و همه لمس کردن. نیازی به زبان مشترک کلامی نداشت. بلکه باید حست یکی می بود.

هرچه از برون آید بر دل نشیند.

romangram.com | @romangram_com